عليرضاوبابايي
پسرم چون مي خواستم همه مطالب رو بنويسم فرصت نداشتم از بابايي بنويسم .قبل اينكه تو به دنبا بياي بابايي اصلا ازني ني هاي كوچولو تر از يك سال خوشش نمي يومد وقتي تو توي شكمم بودي گفت فكرنمي كنه بتونه قبل شش ماهگي تورو بغل كنه . ولي حالا همه چيز فرق داره اون بااينكه ظهرها خسته از سر كارميًاد ولي با اشتياق تو رو بغل مي كنه وروي پاش ميزاره وتمام مدت كه نهار ميخوره تو رو پاي اوني اخه مي دوني اون كارش خيلي زياده ولي براي تو خيلي صبرداره گلم اميدوارم خدا شما دوتا رو براي من نگهداره .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی