علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

مونس تنهایی

رورتولد

سلام عزیزم بالاحره انتظار به پایان رسید. تو اول اسفند به دنیا اومدی عزیزم. شب تولدپیامبر١٦ ربیع الاول   ...
6 ارديبهشت 1390

زمزمه های مادرانه

پسرم به توعشق می ورزم هرلحظه هرکجا توبخواهی به من تکیه کن هرزمان که توبخواهی شادیهایت برای خودت ولی غمهایت را برروی دوش من بگذار   ...
6 ارديبهشت 1390

علیرضای دوست داشتنی من

مثله فرشته ها می خوابی دوست دارم ساعتها تماشات کنم.میخوام بیشتردرموردخودت بدونی عزیزم تونوه یازدهم هستی هم ازطرف پدرهم ازطرف مادرتوی حروف ابجدشماره اسمت ١١١١هست.سال ٢٠١١به دنیا اومدی.ولی از همه مهمتراینکه تومعجزه رندگی ما هستی. ...
5 ارديبهشت 1390

مامان بزرگ مهربون

پسرگلم قبله این که تو به دنیا بیای من یک عشق داشتم اونم مامان بزرگت بود حالا دوتا عشق دارم.ما خیلی خوشبختیم که اون یک ماه پیش ما می مونه .اون خیلی صبرداره وتو چقدرتو بغلش ارومی .مامان بزرگ توروخیلی دوست داره.
15 اسفند 1389

روز پنجم

امروز روز سختی برای هردوی ما بود ازمایش تیروئید هوا سرد بود ومن با همه درد ورنجی که داشتم همراه بابا رفتیم اولین برف زندگی تو بود ولی نو از ریز پتو نتونستی ببینی.
5 اسفند 1389

روزسوم

امروزعزیز دلم مثل همه کوچولوهای دیگه که زردی دارن رفتیم دکتر برای ازمایش خون دستای کوچیکت دوبار سوراخ شد.
3 اسفند 1389